خلاصه گذشته
از اونجاییکه هم وقت نکردم و هم به فکرم نرسیده بود وبلاگ درست کنم و الان هم تقریبا 5 ماه و نیم از تولدت گذشته یه خلاصه از این مدتی رو که با هم بودیم تا اونجایی که یادم میاد می نویسم، انشاءالله از این به بعد زود به زود بیام و برات مطالب جدید بزارم.
روز پنجم تولدت که جمعه هم بود نافت افتاد یه چند روز ازش خون میومد و بعدش دیگه خوب شد.
دو ماه و نیمت بود دستت رو میزاشتی دهنت خیلی هم از این کار خوشت میومد هنوز هم این کار رو می کنی و دوس داری .
4 ماه و 15 روزت بود که غلت زدی. از یک ماه قبلش همش داشتی تلاش می کردی که غلت بزنی تا نصفه میومدی و خسته می شدی و ول می کردی تا اینکه بالاخره موفق شدی. و اینکه دیگه یاد گرفتی وسیله ها رو بگیری با دستات و تا می گیری می بری سمت دهنت و یه لقمه چپشون میکنی.
و این هم چند تا عکس از این چند ماه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی